- رنگ آمیزی
- اختلاط رنگها، نقاشی
معنی رنگ آمیزی - جستجوی لغت در جدول جو
- رنگ آمیزی
- ترکیب کردن رنگ های مختلف، رنگ زدن به چیزی، کنایه از ریا، نیرنگ بازی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نقاش، حیله گر، مکار
کسی که رنگ ها را به هم مخلوط کند، نقاش، برای مثال از پی نقش های جان آویز / اختران نقش بند و رنگ آمیز (سنائی - ۲۱۸) ، کنایه از حیله گر، نیرنگ باز، مکار، برای مثال دلم ربودۀ لولی وشی ست شورانگیز / دروغ وعده و قّتال وضع و رنگ آمیز (حافظ - ۵۳۶) ، کنایه از آمیخته با ریا، ریایی